اگر یک سیستم چند نقص جزئی داشته باشد بدان معنا است که در کل خوب است و با اصلاحات جزئی میتوان به اهداف مورد انتظار رسید. اما زمانی که با سیستمی مواجه هستیم که به صورت پیوسته تولید بحران میکند، دیگر با چند اصلاح جزئی نمیتوان امید به بهبود عملکرد داشت و بایستی چارهی اساسی اندیشیده شود.
یکی از مشکلات نظام سلامت مربوط به روزمرگی است. بدین معنا که عمدهی هزینههای نظام سلامت صرف امور جاری میشود. بر اساس گزارش حسابهای ملی سلامت (هادیان، ۱۳۹۷) از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۳۹۶ سهم هزینههای جاری نظام سلامت از کل هزینههای عمومی سلامت به شرح زیر است:

در حالی که هیچگاه هزینههای جاری کمتر از ۹۱ درصد نبوده است و در سال ۱۳۹۶ به بیش از ۹۴ درصد رسیده است، سوال این است که پس با چه منابعی قرار است اصلاحات زیرساختی، تأمین مالی شود؟ چه منابعی صرف تحقیق و توسعه خواهد شد تا نظام سلامت خود را بروز رسانی کند و در برابر بحرانها، مقاوم شود؟ با کدامین منابع میتواند سرمایهگذاری جهت ارائه خدمات بهتر و بیشتر را در دستور کار قرار دهد؟
ردپای این رویه در مشکلات روز نظام سلامت به وضوح قابل مشاهده است. به عنوان مثال بحث پرچالش افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی در فضای امروز نظام سلامت داغ است و در صحبت نامزدهای انتخاباتی هم دیده شد. یکی از عواملی که زمینه ساز ایجاد زیرساختهای مناسب جهت افزایش ظرفیت این رشتهها است، هزینههای سرمایهای و آموزشی است که در ادامه خواهد آمد. هزینههایی که ظرفیتهایی اعم از سخت افزار و نرم افزار مثل ساختمان و خوابگاه و برنامههای آموزشی را شامل میشود که در صورت هزینهکرد صحیح، کیفیت آموزش و تربیت دانشجو، افت نخواهد کرد.

همانطور که در نمودار بالا مشخص است، از سال ۸۱ تا ۹۵ هزینههای آموزش پزشكي و تعليم كاركنان سلامت در بهترین حالت حدود ۳ درصد از کل هزینههای عمومی سلامت بوده است.
از دیگر معضلات فعلی نظام سلامت که در بحران کرونا خودنمایی کرد و مسئولین امر به این موضوع اشاره کردند این بود که صنعت واکسن سازی در کشور دچار عقب ماندگی شده بود. بخشی از مسئله شناسی را باید در نحوه تخصیص منابع رهگیری نمود. در شرایطی که بیش از ۹۴ درصد منابع صرف هزینههای جاری میشود، ضعف در سرمایهگذاری و عقب ماندگی در صنایع این چنینی، دور از انتظار نبوده و نیست.
منشأ هر دو مورد بالا که ذکر شد و معضلات دیگری که مجال طرح آنها نیست، در رویکرد برنامه ریزی نظام سلامت نهفته است. رویکردی که از مسائل اساسی غافل و به روزمرگی گرفتار شده است.
در ادامه به سه ردیف از هزینههای سال ۱۳۹۵ که جزو هزینههای جاری سلامت به حساب نمیآیند اما تأثیر مستقیمی در معضلات مطرح شده دارند اشاره خواهد شد.
- آموزش پزشكي و تعليم كاركنان: ۳/۱۲ درصد از کل منابع عمومی سلامت.
- تحقيق و توسعه: تنها ۰/۳۷ درصد از کل منابع عمومی سلامت.
- تشكيل سرمايهي موسسات فراهم كنندهی خدمات سلامت: ۰/۹۹ درصد از کل هزینههای عمومی سلامت.
لازم به ذکر است کل هزینههای نظام سلامت در ساختار حسابهای ملی سلامت که با عنوان هزینه عمومی سلامت یاد میشود رقم 137216522 میلیون تومان بوده است.
این درصدها و این سهمها برای سالهای پیش و پس از سال ۱۳۹۶ تفاوت چندانی ندارد و این توزیع منابع حاصل یک تفکر و ساختار در نظام سلامت است که در دورههایی تقویت شده و در دورههای با شدت کمتری پیگیری شده است. نظام سلامتی که همواره گرفتار مسائل روز است و گویی آینده نگری در آن معنا ندارد، سر به وقایع اتفاقیه سپرده و پیشگیری را از یاد برده است. مؤید دیگر این رویکرد روزمرگی را میتوان در سهم پیشگیری و بهداشت عمومی یافت که از سال ۱۳۸۱ تا کنون هیچگاه بیشتر از ۷ درصد منابع را نتوانسته به خود اختصاص دهد.
این ساختار منفعل در برابر حوادث و تغییرات سریع جهان کنونی، محکوم به شکست است مگر آنکه رویههای اشتباه خود را اصلاح کند. رویههایی که نه با گفتار درمانی بلکه با برنامه و بودجه ریزی متناسب با اهداف، جامه عمل خواهد پوشید.