به مناسبت هفته ملی ریشهکنی مالاریا
مالاریا از بیماریهایی است که تقریبا در تمام نقاط مسکونی کشور ما وجود داشته است. تا حدی که در فاصله سالهای 1330 تا 1336 در مناطقی از کشور بین 50 تا 90 درصد افراد دچار بزرگی طحال (شایعترین علامت بیماری مالاریا) بودهاند و در سال 1304 -که جمعیت کشور چیزی حدود 13 میلیون نفر بوده است، هرساله بین 4 تا 5 میلیون نفر به مالاریا مبتلا میشدند. در ایران برنامه ریشهکنی مالاریا در سال 1336 آغاز شد. بر اساس اصول این برنامه، اقدامات مبارزه با ناقل بیماری یعنی آنوفل (1)، توام با بیماریابی و درمان به همراه سایر اقدامات جنبی در سراسر کشور به اجرا گذاشته شد. در ادامه به دلیل مشکلات فنی و عملیاتی، ریشهکنی مالاریا در قسمتهایی از کشور به حالت رکود درآمده که با همکاری انستیتو تحقیقاتی دانشگاه تهران، با رفع این مشکلات، پیگیری برنامهریشهکنی مالاریا از سرگرفتهشد. از همان اوایل نیز فعالیتهای مبارزه با مالاریا از اداره کل بهداشت جدا شده و اداره کل ریشهکنی مالاریا تأسیس گردید.
حاصل این اقدامات موجب شد در حال حاضر، بیش از 80 درصد از جمعیت کشور، از نظر ابتلاء به مالاریا در امان باشند و فقط قسمتهایی از غرب و جنوب غربی دارای آلودگی محدود بوده و بیماری تحت کنترل است (مناطق آسیبپذیر) و همچنین بخشهایی از جنوب شرقی کشور که بیماری در این مناطق، دارای پتانسیل نسبت بالایی بوده (مناطق مشکل) که به علت مشکلات اجرایی، فنی و اکولوژی خاص منطقه، خطر انتقال بیماری با شدت بیشتری وجود دارد.
به طور کلی برنامهی مبارزه با بیماری مالاریا، بر اساس تجارب سالهای گذشته در ایران و سایر کشورها، به روشهای مختلفی صورت پذیرفت. اولین اقدام، سمپاشی سطوح داخلی اماکن انسانی و حیوانی با حشرهکش مناسب در روستاهای آلوده به جهت از بین بردن آنوفلهای ناقل و قطع زنجیرهی انتقال بیماری بود. اقدام بعد، مبارزه با لارو آنوفلها، در محل رشد و نمو آنها با استفاده از مواد نفتی و شیمیایی بوده است.
اقدام مهم بعد، بیماریابی از طریق تهیه خون از تمام افراد تبدار یا کسانی که مشکوک به مالاریا هستند. این مهم از دو طریق صورت پذیرفتهاست: الف) بیماریابی به وسیلهی مأموران مبارزه با بیماریها که به طور مرتب به روستاهای فاقد خانه بهداشت مراجعه کرده و از تمام افراد تبدار و مشکوک، لام خون تهیه میکنند. به این عمل، اصطلاحا بیماریابی فعال (Active) گویند. و ب) بیماریابی از طریق خانههای بهداشت و مراکز ثابت بهداشتی- درمانی، بیمارستانها و غیره که در آن کارمند خانه بهداشت که میتوانست لام بگیرد، در درمانگاه مستقر میشد و پزشک موارد مشکوک را به وی ارجاع میداد. به این عمل، اصلاحا بیماریابی غیرفعال (Passive) گویند. اگر هم در روستایی، نمونه تبداری یافت میشد که به مناطق مالاریا خیز سفر داشته است، همانجا او را مورد درمان فرضی (Presumptive treatment) قرار میدادند. به این معنا که به این فرد چند قرص ضد مالاریا میدادند که به نظر اقدام مؤثری بود.
اقدام بعدی در برنامه ریشهکنی مالاریا، درمان اساسی بیماران با استفاده از داروهای مختلف و به تناسب نوع انگل و سن بیمار میباشد. همچنین اقدامات پیشگیرانه بسته به نوع منطقه و آسیبپذیری جمعیت نیز در دستور کار این برنامه بوده است. و در نهایت، مطالعات حشرهشناسی برای تعیین وفور آنوفلها و مشخص کردن سطح حساسیت آنها نسبت به حشرهکشها نیز، ذیل برنامه ریشهکنی مالاریا صورت گرفته است.
تمبر ریشهکنی مالاریا در ایران به سال 1339
به اعتقاد آقای دکتر صدری زاده -مدیر ریشهکنی مالاریا در استان سمنان- موفقیت برنامه ریشهکنی مالاریا، به دلیل فعال بودن تیمهای بیماریابی بوده است. این برنامه، اساسا یک برنامه عمودی بود و اقدات و ارتباطات کاملا مستقل صورت میپذیرفت. البته خیلی هم پرخرج بود و به نظر اقدامات این چنینی، صرفا در زمان شیوع بالای بیماری، از نظر اقتصادی به صرفه است و بعد از اینکه بیماری کنترل شد، دیگر اقدامات مستقل به صرفه نبوده و باید در شبکه بهداشتی، ادغام شود.
نظام سلامت در کشور ایران، از معدود نظامات با خط سیر واحد در قبل و بعد از انقلاب بوده است. تا حدی که اکثر طرحهای بهداشتی و درمانی امروز کشور، آزمایش خود را قبل از انقلاب به صورت پایلوت پس دادهاند و در صورت شکست، کنار گذاشته شده و یا در صورت موفقیت، همچنان بکار گرفته شدهاند. نمونه بارز این سخن، شبکه بهداشتی درمانی در کشور است که در هنگامهی انقلاب اسلامی و با تلاش خبرگان حوزه طرحریزی شد و به نوعی بزرگترین طرح نظام سلامت این مرز و بوم محسوب میشود. غرض آنکه، تجارب نظام سلامت در تمام ادوار، قابل بهرهبرداری است.
بدون شک برای مدیریت بهتر همهگیری کرونا، بررسی نحوهی مدیریت بحرانهایی مثل مالاریا (با تمام تفاوتهای ماهیتی همهگیری) مفید خواهد بود. البته سیر حرکتی مدیریت همهگیری کرونا آنچنان به دور از برنامهی ریشهکنی مالاریا نبوده اما تفاوت عمده این دو برنامه را میتوان در استقلال برنامههای کنترل همهگیری از سایر برنامههای بهداشتی و درمانی یافت. بطور کلی اقتضای بحران، ایجاد ساختارها و بسترهای جدید و مستقل میباشد، البته باید در نظر داشت این استقلال به شکل معقول و با برنامه و بدون تحمیل باراضافه به ساختار فعلی رقم بخورد و زمانی که ساختارهای کنونی، پاسخگوی نیاز باشد، این اقدام به هیچ عنوان ضروری به نظر نمیرسد. آنچه خبرگان به عنوان عامل موفقیت برنامه ریشهکنی مالاریا تصور میکنند، اقدامات و ارتباطات مستقل لازم در این برنامه است که در مدیریت بحران کرونا، طرح شهید سلیمانی (بیماریابی فعال) و فعالیتهای نهادهای واکسنساز از این خاصیت برخوردار بوده و نمرهی قابل قبولی نیز دریافت کردهاند.
البته سخن از عدم نظارت وزارت بهداشت نبوده که در هر دو مورد نامبرده، نظارت دقیق این وزارتخانه، اصل اساسی محسوب میشود اما وابستگی لحظهای امور و ادغام برنامههای کنترل بحران کرونا در سایر برنامههای موجود بهداشتی درمانی، به نظر مانع مدیریت موفق همهگیری در کشور ما شده و امروز ما را با موج پنجم کرونا، مواجه کرده است. و اکنون جای این سؤال باقی است که: “طرح شهید سلیمانی، چه شد…؟!“